۲۷ بهمن ۱۳۹۰

بسوی کابل

بعد از گذشت شش روز دربازداشتگاه نیمروزما را بسوی کابل فرستادند.
ازمیدان هوائی نیمروز توسط هواپیمائی نسبتا کوچک درحالیکه چشمان ما بسته بودند به طرف هرات فرستادند واز آنجا دوباره توسط هواپیمای شرکت کامیار به سوی کابل عازم شدیم دراین میان بعد از تقاضاهای مکرر یکی از دوستانمان چشمهای مارا باز کردند .
این هواپیماکه از شرکتهای هواپیمائی افغانستان بود دارای خدمتکاران زن بود که هردوی آنها بازبان دری صحبت می کردند اما از حجاب اسلامی کاملا عاری بودند،سرهای شان لخت ودست های شان نیز تانیم ساق دست بی پرده بود .
آن دوتا چون به مانزدیک می شدند احساس خوف میکردند چون خودرا بی حجاب وما را حامی حجاب میدانستند وچون در فرودگاه کابل نشست کردیم دیگر کابل فقط یک منطقه نظامی به نظر می رسید هرطرف که چشم می افتاد نیروهای خارجی دیده می شدند .
آیا این همان کابل است پایتخت مسلمانان غیور که امروزه با غلامی تعدادی از وطن فروشان به تسخیر دشمنان سرسخت اسلام درآمده؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از گذر نمودن بعضی خیابانها ما را به اداره "نود" کابل بردند که آنجا خبر های خود را دارد وبرایتان ان شاءالله بیان خواهم کرد.

هیچ نظری موجود نیست: