۲۷ بهمن ۱۳۹۰

رویارویی تکنولوژی برتر صلیبی ها و نصرت الهی

"بهرامچه" قریه ایست در جنوب ولایت هلمند افغانستان که عینا باپاکستان همجوار است و مرز مشترک دارد، بخشی ازآن در خاک پاکستان است ولی بزرگترین بخش آن با بازارش داخل خاک افغانستان واقع شده است.
بهرامچه در نقشه جهانی اصلا نام ونشانی نداشته است فقط می توان نام اش را در گوگل ارت به عنوان روستایی کوچک یافت. باوجود این شهرتی نداشت.
بعد از انسحاب  وعقب نشینی مجاهدین امارت اسلامی افغانستان از اداره امور افغانستان و اشغال این خاک پاک به دست صلیبی ها و اروپاییان اسلام ستیز، باردیگر گروهی از این مجموعه (امارت اسلامی) به رهبری و قیادت شهید مولوی محمود رحمه الله پرچم جهاد را دراین منطقه و کوههای اطراف بلند کردند. این دسته مخلصین با ترتیب دادن عملیاتهایی در مناطق مختلف هلمند همانند چوتو، خانشین، خواجه علی و برخی از بخش های ولایت نیمروز مانند خاشرود، بکوا، دلارام و غیره به مدد ونصرت خداوندی توانست مناطق اشغال شده زیادی را از سیطره دشمنان اسلام و اجیران صلیبی ها خارج سازد. مجاهدین، بهارشریعت و امنیت را به این مناطق از جمله منطقه بهرامچه باز گرداندند.

این به اصطلاح شهرک کوچک به علت هم مرز بودن با پاکستان در مدت کوتاهی تبدیل به مرکزی برای مجاهدین و مهاجرین گشت. دلاور مردان غیور از مناطق و بلاد مختلف به این شهرک سرازیر شدند و پس از فراگیری تعلیم نظامی و انجام تمرینات عسکری جهت عملیات های بیشتر علیه مواضع دشمن به دیگر ولایات اعزام می شدند.

این سلسله مبارک تا چندین سال متوالی ادامه پیدا کرد تا اینکه دشمن به اهمیت استراتژیکی این شهرک پی برد و درصدد اشغال آن برآمد. نام بهرامچه بر دهان مسئولان بلندپایه نظامی آمریکا و اجیرشان در کابل حامد کرزی افتاد. که بحمدلله تاکنون همه طرح های شیطانی شان نقش برآب شده است.
شهرک بهرامچه به تمام معنا مرکزی برای مجاهدین  مهاجر گشته بود و الفت و محبت عجیبی در دلهای مجاهدین جای گرفته بود. بیاد دارم که برخی از مجاهدین عرب معنویات بهرامچه را با مدینه منوره مشابهت می دادند که گویا نه در صحرای بهرامچه بلکه در مدینه منوره به سر می برند. آنها با این خاک اظهار محبت زیادی می کردند.
از طرفی دیگر دشمنان اسلام و اجیران شان هم چشم به آن دوخته بودند تا به زعم باطلشان آنرا پاکسازی کنند. غافل از اینکه بهرامچه که نه جنگلی دارد نه دره هایی در دلهایی جا گرفته بود که آن دلها با صاحب عرش عظیم ارتباط دارند، چنان ارتباط تنگاتنگ و صمیمی که هرچه ازاو بخواهند داده شوند.
آری! دشمن حمله کرد، از نیروهای زمینی تا دندان مسلح گرفته تا نیروهای هوایی، از جت و موشکهای کروز گرفته تا هلی کوپترهای آپاچی و هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین که شبانه روز به عکاسی از منطقه و قرارگاههای مجاهدین مشغول بودند. دشمن منطقه را محاصره نموده به بمباران پرداخت. با سلاح های سنگین از بالای کوههای اطراف به تخریب و انهدام روی آوردند.                     
نه یکبار بلکه این سلسلسه حملات ادامه پیدا کرد و بیش از ده بار یورش بردند. هربار از نیروهای هوایی و زمینی زیادی استفاده کردند، اما جز به شهادت رساندن تعدادی از مجاهدین دست آورد دیگری نداشتند.
یک بار که صلیبیون طی حمله ای وحشیانه پس از محاصره و بمباران شدید از گوشه ای وارد شهرک و بازار شدند گمان می کردند همه مجاهدین شهید یا مجبور به فرار شده اند، این گمانشان اندکی بعد غلط از آب درآمد و ملامت هم نیستند؛ زیرا لذت فداشدن در راه خدا و لذت مردن در این راه را نچشیده اند تا موقف مجاهدین و صلابت و شجاعت آنها را درک کنند. هنگامیکه سربازان دشمن با آسودگی خاطر وارد بازار می شدند مجاهدین سربکف وفداییان غیور بر قطار دشمنان اسلام حمله کردند، آنها پس از هدف قرار دادن دشمن با بمبهای کارگذاشته شده در اطراف بازار (تی وی مین)  وسلاح های خودکار، خود را به صفوف دشمن نزدیک کرده و کمربندهای استشهادی خود را انفجار دادند و بدین ترتیب پوزه صلیبی ها را به خاک مالیدند.
توان دشمن ضعیف شد و آمار هلاک شدگان بسیار زیاد شد در حالیکه یک وجب هم نتواستند وارد شهرک بهرامچه شوند. وقتی احساس شکست کردند و چشمانشان کور شده به بمباران بازار روی آوردند تا پرده ای بر رسوایی خود انداخته باشند.
آری! این دشمنان اسلام و بشریت هرچه بمب همراهشان آورده بودند را بر بازار بهرامچه خالی کردند، خانه های مردم را تخریب کردند و حتی یک مغازه را هم سالم نگذاشتند.
تلفات مالی زیادی به مردم وارد شد اما در مقابل، صلیبیون دچار چنان شکست مفتضحانه ای شدند که برای همیشه آنها را نا امید و خوار کرد. رعبی که مجاهدین به نصرت و امدادهای غیبی الله تعالی در دلهای سیاه و زنگ آلود دشمن انداختند هیچ گاه آنها را آرام نخواهد گذاشت.
اخیرا دشمن نادان دوباره هوای اشغال منطقه بهرامچه به دل آورد که مجاهدین جان برکف با تاکتیک دیگری آنها را استقبال کردند. چنانچه مجاهدین همه اطراف منطقه را مین گذاری کردند بجز راههای اصلی که برای عبور و مرور مردم خالی گذاشته شده بودند، این راهها هم پس از غروب آفتاب ممنوع العبور و مین گذاری می شد. نتیجتا پس از محاصره و بمباران بی هدف به هنگام پیشروی شکار مین ها شدند.حدود بیست واندی تانک ودیگر وسایل نقلیه دشمن تخریب گردید.

همه اینها ممکن نبود مگر با مدد ونصرت الهی که انشاء الله همیشه شامل حال مجاهدین مخلص خواهد بود.
اگرشما شهرک بهرامچه را از نزدیک ببینید و فردی نظامی باشید گمان خواهید کرد که تصرف این منطقه کوچک بسیار ساده وآسان است. اما باوجود این، دشمن با اینهمه قوت و قدرت نظامی و داشتن برترین تکنولوژی جهان باطرح دههاحمله بازهم به فضل و رحمت الهی نتوانسته حتی یک وجب از این منطقه را به تصرف اش درآورد و همه نقشه های شوم اش ناکارآمد ثابت شده است.
ما این موفقیت را خالصتا نتیجه نصرت های غیبی خداوند متعال می دانیم و به این باور رسیده ایم که دشمن هر اندازه از لحاظ ظاهری و اسباب مادی قوی و مجهز باشد ولی ما با خدا راست و صادق باشیم خداوند نیز با ما با صداقت رفتار خواهد کرد و ما را از هر مشکلی نجات خواهد داد واین وعده الله تعالی است آنجا که می فرماید(ان الله یدافع عن الذین آمنوا).
ان شاء الله اگر حیاتی باقی بود در فرصتی دیگر بعضی از داستان های مربوط به بشارت ها و امدادهای غیبی الهی را برای شما خوانندگان عزیز بیان خواهم کرد. 
                                                    تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد         

هیچ نظری موجود نیست: